عشق نافرجام شهریار

در اوایل تحصیل رشته پزشکی، شهریار عاشق دختری به نام ثریا شد که علاقه ای وافر به وی پیدا کرد. ثریا دختر عبدالله امیر طهماسبی، فرمانده گارد احمدشاه قاجار بود. در این میان رقیب عشقی به نام چراغ علی سالارِ حشمت معروف به امیر کرم  که پسر عموی رضا شاه بود گوی سبقت را از بهجت تبریزی می رباید و با ثریا ازدواج می کند.

ناکامی در عشق باعث تحولی بزرگ در زندگی محمدحسین شد ، چراکه از علم پزشکی دست کشید  و در ثبت اسناد نیشابور شروع به کار نمود اما اواخر سال 1314 ه.ش مریضی امانش را برید و جهت مداوا  به تهران بازگشت. ثریا به عیادت شهریار رفت.

سید محمد حسین با دیدار عشق دیرین، غزل “آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا …” را سرود از آن به بعد ارتباطی با ثریا نداشت؛ به گفته هادی بهجت تبریزی، پسر شهریار، ثریا پس از عیادت فقط دو نامه برای شهریار فرستاد که غزل های مشهور شهریار را در پاسخشان دریافت نمود.

شاعر تبریزی ناکامی در عشق را موهبتی خاص از طرف خدا  می دانست که او را از عشقی مجازی به عشق حقیقی و معنوی رهنمون گردید.

ازدواج استاد شهریار

محمد حسین در 48 سالگی با نوه دختر عمه اش، عزیزه عبدالخلقی که معلمی 21 ساله بود ازدواج کرد. ثمره این وصلت دو دختر به نام های شهرزاد و مریم و پسری به نام هادی می باشد.

وفات شهریار

شهریار در سال 1366 در سن 81 سالگی به خاطر بیماری ریوی ابتدا در بیمارستان امام خمینی تبریز سپس در بیمارستان مهر تهران بستری شد اما معالجات نتیجه ای نداد تا این که در 27 شهریور ماه 1367 در 83 سالگی دار فانی را وداع گفت و در مقبره الشعرای تبریز به خاک سپرده شد.

از آخرین سروده‌های  شهریار شعر ایران که بر روی سنگ قبر او حک شده ‌است:

نقش مزار من کنید این دو سخن که شهریار

با غم عشق زاده و با غم عشق داده جان

سخن آخر: 27 شهریورماه هر سال در تقویم ایران به بزرگداشت استاد گرانقدر، شهریار اختصاص داده شده است که روز شعر و ادب فارسی نام گرفته است.

خبرهای مرتبط