افضلالدّین بدیلبن علی خاقانی شروانی متخلّص به خاقانی از بزرگترین قصیده سرایان تاریخ شعرو ادب ترکی و فارسی به شمار می آید که در قرن ششم هجری در شروان چشم به هستی گشود؛ بیشتر زندگی اش را در شروان سپری نمود و اواخر عمر به تبریز رفت. در همان جا، دار فانی را وداع گفت و در مقبره الشعرا، در محله سرخاب تبريز به خاک سپرده شد.
علی خاقانی شروانی پدر خاقانی بود که به درودگری مشغول بود و مادرش زنی مسیحی بود که به دین اسلام روی آورد. کافیالدین پس از مرگ برادر، حامی افضل الدین تا بیست و پنج سالگی وی بود. عموی خاقانی مردی ادیب و فرهیخته بود که در آن زمان به داروگری و طب اشتغال داشت و در تعلیم و تربیت برادرزاده خود، بسیار کوشا بود.
خاقانی از ارکان شعر پارسی است که شاعران زیادی از وی استقبال و اقتباس کرده اند. حتی شاعرانی چون سعدی و حافظ، ابداعات و مضامین خاقانی را در شعرهایشان تضمین نمودهاند.
معرفی آثار
ديوان اشعار خاقانی شامل قصايد، مقطعات، ترجيعات، غزل ها، و رباعيات است و يك مثنوي نامه به نام تحفه العراقين دارد كه در آن نخستين سفر خود به مكه و عراقين (عراق عرب و عراق عجم) را شرح می دهد. مرثیه سرایی نیز از دیگر مضامین شعری خاقانی است که رنج زندان و سوگ عزیزان باعث روی آوردن شاعر به این قالب شعری شده است.
دیوان خاقانی از پیچیدهترین دیوانهای فارسی است، زیرا اصطلاحات خاص پزشکی کهن، نجوم، تاریخ، قرآن و حدیث در آن به کار برده شده و همین امر باعث گردیده است تا عموم مردم نتوانند ارتباط چندانی با شعرهایش برقرار نمایند. افضل الدین، در تاریخ شعر و ادب فارسی از بزرگترین قصیدهسرایان است.
لقب مشهور وی حسان العجم میباشد. طبع و قریحه قوی و افکار بلند را در معانی و مضامین او به وضوح می توان دید.
نمونه ای از اشعار خاقانی
صبحدم چون كِله بندد آه دودآسای من
چون شفق در خون نشيند چشم شب پيمای من
مجلس غم ساخته است و من چو بيد سوخته
تا به من راوق كند مژگان مي پالای من …